ادامه ي خاطرات خرداد1393
20خرداددختر خاله هام وخاله ام اومدن خونه آنا شب موقع رفتن علي رفت خونه دايي ناصر وفرداش 21خرداد با هم رفتن استخر . چهارشنبه هم با دايي ناصر اينا برا شام رفته بودن خونه خاله هانيه ،ال اي منو كلافه كرده بود كه علي چرا نمياد پنج شنبه هم رفتيم مراسم پنج شنبه شب خواهر زاده دامادمون از ائنجام رفتيم خونه خاله هانيه شب هم آرمان وپارلا اومدن خونه ما وشب همه با هم تو اتاق علي خوابيدن جمعه 23خرداد با بابا وآقا وحيد وخاله هانيه وباجي رفتيم پيرانشهر .علي وال اي كلي سفارش داده بودن كه مام برا علي دارت گرفتيم وكشتي كج و آدماي دزد دريايي و...كه علي ساعت به ساعت زنگ مي زد وآمار مي گرفت كه چي برام گرفتين وموقع بر گشتن هم هي اس ام اس ...
نویسنده :
مامان علی
21:10