، تا این لحظه: 20 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

علی سفید برفی

ادامه ي خاطرات خرداد1393

20خرداددختر خاله هام وخاله ام اومدن خونه آنا شب موقع رفتن علي رفت خونه دايي ناصر وفرداش 21خرداد با هم رفتن استخر . چهارشنبه هم با دايي ناصر اينا برا شام رفته بودن خونه خاله هانيه ،ال اي منو كلافه كرده بود كه علي چرا نمياد پنج شنبه هم رفتيم مراسم پنج شنبه شب  خواهر زاده دامادمون از ائنجام رفتيم خونه خاله هانيه شب هم آرمان وپارلا اومدن خونه ما وشب همه با هم تو اتاق علي خوابيدن جمعه 23خرداد با بابا وآقا وحيد وخاله هانيه وباجي رفتيم پيرانشهر .علي  وال اي كلي سفارش داده بودن كه مام برا علي دارت گرفتيم وكشتي كج و آدماي دزد دريايي و...كه علي ساعت به ساعت زنگ مي زد وآمار مي گرفت كه چي برام گرفتين وموقع بر گشتن هم هي اس ام اس ...
24 خرداد 1393

خاطرات خرداد 1393

پنج شنبه  1خرداد دايي ناصر زنگ زد به علي كه حاضرشو بريم استخر .عليم از خدا خواسته كلي ذوق كرد .دست دايي ناصر درد نكنه  به علي خيلي خوش گذشته بود . سه شنبه 6خرداد .عيد مبعث علي از شب رفته بود خونه  دايي ناصر وروز عيد هم با هم رفته بودن آينالي در اطراف كليبر   15خرداد.پنج شنبه با مامان اينا وخواهر وبرادرام  رفتيم اطراف روستاي ايري .خيلي جاي خوبي بود وآب وهواي خيلي عاليي داشت .     ...
24 خرداد 1393
1